تاریخ : 30 بهمن 1391
نویسنده : admin
مى خواهى بروى ؟
بهانه مى خواهى ؟
بگذار من بهانه را دستت دهم ، برو و هرکس پرسید
بگو لجوج بود
همیشه سرسختانه عاشق بود!
بگو فریاد مى کرد
همه جا فریاد مى کرد
که فقط مرا مى خواهد!
بگو دروغ مى گفت
مى گفت هرگز ناراحتم نکردى!
بگو درگیر بود
همیشه درگیر افسون نگاهم بود!
بگو بی احساس بود
به همه فریادها ، توهین ها و اخمهایم
فقط لبخند میزد!
بگو او نخواست
نخواست کسى جز من در دلش خانه کند ... !

نظرات شما عزیزان: